چگونه تیم Maple Leafs به نجات یک فوتبالیست از اسکیتی که گردنش را بریده بود کمک کرد: “فکر می کردم می خواهم بمیرم”

آیک ورنر ابتدا معتقد بود که در رختکن تورنتو میپل لیفز زنده خواهد ماند.

بعد از اینکه گلوی او به طور تصادفی توسط یک تیغه اسکیت در طی یک بازی بعدازظهر یکشنبه در محل تمرین تیم NHL در اوایل این ماه بریده شد، زمانی که او برگشت و دید نیک رابرتسون، مهاجم Maple Leafs، نیک رابرتسون را دریافت کرد، به یک تجربه سورئال برای این بازیکن 37 ساله تبدیل شد. رفتار. در یک اتاق مجاور

ورنر گفت: «این تصویر من بود ورزشی. روی آن کار می شود.

هنگامی که ورنر بعد از ظهر آن روز وارد مرکز عملکرد فورد شد، متوجه اتومبیل‌های لوکس پشت درب پارکینگ شد. زامبونی نیز زودتر از حد معمول به یخ برخورد می کرد، بنابراین قبل از اینکه تیم Leafs “Prestige Worldwide” با “Jagrbombs” در لیگ هاکی True North هاکی روبرو شود، خود را در حال اسکیت در رینک 2 دید.

این واقعیت زمانی برای او اهمیت بیشتری پیدا کرد که او در شیفت سوم بازی دچار یک بریدگی ویرانگر شد و خود را تحت مراقبت پل آیوت و نیل دیویدسون، درمانگران ورزشی Leafs دید که در تلاش برای دریافت کمک بود.

ورنر گفت: «آنها خیلی خوب بودند. آن‌ها خیلی آرام بودند، به نوعی به من کمک کرد که روی زمین بمانم، زیرا در حال چرخش بودم.»

حتی پس از مرگ آدام جانسون بازیکن سابق NHL در حالی که در ماه اکتبر در انگلستان به صورت حرفه ای بازی می کرد، این جایی نیست که هیچ بازیکن حرفه ای لیگ بتواند تصور کند که خود را در آن بیابد.

این فاجعه نیاز به تجهیزات حفاظتی بیشتر در ورزش را برجسته کرد و باعث شد بازیکنان در تمام سطوح شروع به استفاده از این تجهیزات کنند. ورنر موضوعی را که در پاییز در بین تیم لیگ مردان مطرح شده بود به یاد آورد و گفت که در آن زمان برای خرید یک محافظ گردن ناموفق بود.

او به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین بازیکنان یک لیگ بسیار رقابتی، در مورد وسایلش بیشتر از بقیه محتاط بوده است، محافظ مچ پا و جوراب‌های مقاوم در برابر بریدگی می‌پوشد و اخیراً پس از پوشیدن گیره (تصویر بالا) به یک باشگاه جدید نقل مکان کرده است. . سپر تمام صورت

ورنر گفت: «وقتی آدام جانسون مرد، نمی‌توانستید محافظ گردن بخرید. من سعی کردم.

یکی از چیزهایی که به همسرم گفتم این بود که این لیگ ورزشی است. نه به این سرعت تجهیزات در آن سطح نیست. اسکیت آنقدر تیز نیست. این اتفاق در rec لیگ نمی افتد.

مگر زمانی که اتفاق بیفتد.


ورنر به یاد نمی آورد چه اتفاقی افتاده است. هیچ یک از هم تیمی های او نیز بلافاصله پس از آن مطمئن نبودند.

در واقع، هیچ کس تصویر روشنی از آنچه در حال رخ دادن بود نداشت تا زمانی که برگزار کننده لیگ ورنر، ویدئویی را که از دوربین 360 درجه قرار داده شده در ورزشگاه سه شنبه شب گرفته شده بود، ارسال کرد.

بازی به همان اندازه که به نظر می رسید بی ضرر به نظر می رسید. ورنر که در مقابل دروازه خود ایستاده بود، در حالی که حریفش به سمت او آمد و او را از تعادل خارج کرد، یک پوک شل زد. وقتی حریف روی یخ افتاد، اسکیت سمت راست او به هوا بلند شد و ورنر را زیر ماسک صورتش گرفت.

به طور باورنکردنی، شدت ضربه ورنر را از پا در نیاورد، اما او با کبودی شدید در قسمت بالای سینه و ناحیه گردن خود باقی ماند که یک هفته پس از وقوع حادثه 4 فوریه باقی ماند. همچنین برشی را باز کرد که برای بسته شدن به 12 بخیه نیاز داشت.

این کلیپ یک جنبه از سکانسی را که ورنر به وضوح به خاطر داشت تأیید کرد: پس از برخورد، او خفاش افتاده خود را برداشت و با قدرت خود به سمت نیمکت لیز خورد.

چیزی که در حافظه او به چشم می خورد این بود که چقدر درد کمی احساس می کرد و چقدر خون کمی در پس از بازی وجود داشت. او می‌گوید این احساس مانند ساییدگی جزئی یا سوختگی است. به جز زمانی که او به نیمکت بازگشت، یک داور به او گفت که باید فورا زمین را ترک کند.

هم تیمی دیرینه جک مک وی، ورنر را پس از بررسی کوتاهی که دوستش در سر دارد، تا اتاق رختکن همراهی کرد.

مک وی گفت: «وقتی جراحت را دیدید، زنده بودن او بسیار تکان دهنده بود. او دستش را از گردنت دور می کند و تو می روی، اوووو. ف مقدس ….’

“من حتی نمی دانم چه چیزی در ذهنم می گذشت جز اینکه “تو باید بروی این کار را انجام دهی.”

وقتی ورنر به رختکن بازگشت، تا زمانی که شکاف آینه را دید، آرامش خود را از دست نداد. به گفته مک وی، بلافاصله سفید شد.

بحث کوتاهی در مورد تماس با آمبولانس و رفتن به لابی آرنا وجود داشت تا اینکه ورنر به یاد آورد که برگها در ساختمان بودند. توجه آرماندو کاوالهیرو را به خود جلب کرد که به عنوان فیلمبردار برای ورزش و سرگرمی Maple Leaf کار می کرد و پس از گزارش در همان نزدیکی ایستاده بود. کاوالهیرو شروع به کوبیدن در پشتی رختکن کرد تا اینکه در باز شد و ورنر اجازه ورود پیدا کرد.

پرسنل پزشکی لیفز بلافاصله به دیویدسون و آیوت مراجعه کردند، آنها به ناحیه گردن فشار وارد کردند و آسیب را بررسی کردند. بعد از اینکه تشخیص دادند که او باید برای آزمایش های بیشتر قبل از بخیه زدن به بیمارستان برود، ورنر را با استری استریپس پوشاندند و او را پانسمان کردند.

مهمتر از آن، آنها اطمینان دادند که همه چیز خوب خواهد بود.

ورنر گفت: «آنها خیلی خوب بودند. او از من چند سوال می پرسد: آیا می توانی خوب نفس بکشی؟ آیا می توانی قورت بدهی؟ مانند چنین چیزی برای رد چیزهای خشونت آمیز و جدی.

“آنها می گویند، “تو خوش شانسی که زنده ای.”

در شرایط عادی، آنها ممکن است برای کمک به مصدوم در طول یک بازی لیگ ساعت 4 بعدازظهر در اطراف نبودند.

برگ‌ها معمولاً ظهر تمرین می‌کردند، اما تا ساعت 2:45 بعدازظهر همان روز اسکیت نکردند، زیرا تیم در حال بازگشت از تعطیلات ستاره‌ها بود و قوانین لیگ ایجاب می‌کرد که هیچ فعالیت اجباری قبل از ظهر برنامه‌ریزی نشود.

ورنر، پدر یک کودک 3 ماهه، در سنت. او به تنهایی به بیمارستان سنت جوزف رفت و پیام کوتاهی برای همسرش فرستاد که جسدش بریده شده و بهبود خواهد یافت. او بلافاصله روی تخت بیمارستان گذاشته شد و بخیه هایش در ساعت 5:15 بعد از ظهر، درست یک ساعت پس از خروج از یخ برداشته شد.

از آنجایی که اسکیتی که او را گرفته بود بسیار تیز بود، برش تمیز بود و به راحتی بسته می شد. بی حسی موضعی انجام شد و ورنر شروع به خونریزی شدید کرد در حالی که پزشکان عمق زخم را بررسی کردند. او مجبور شد به خاطر پیراهنی که مک وی در بیمارستان گذاشته بود، پیراهنی را که پوشیده بود دور بیاندازد.

اما این یک صحنه خبری خوب بود. اسکن توموگرافی کامپیوتری نشان داد که اسکیت عضله را بریده است اما عضله را قطع نکرده است و این امر باعث غیرضروری شدن جراحی شده است.

یکی از پزشکان اورژانس به ورنر گفت که او هاکی را در سطح بالایی تفریحی بازی می کند و قول داده است که بدون استفاده از محافظ گردن خود به یخ برنگردد.

ورنر می‌گوید: «او دلتنگ تارهای صوتی، مری، شریان‌ها، رگ‌هایم و همه چیز من شده بود. “من فقط خوش شانس هستم. “من فقط خوش شانس هستم.”

او حتی شب را در بیمارستان نگذراند.


آیک ورنر از زمانی که این عکس گرفته شده است به محافظ تمام صورت تغییر کرده است. اما او نتوانست محافظ گردن را پیدا کند.

مسواک زدن ورنر با مرگ، او را از زمانی که در حین اسکیت بریده شد تا زمانی که سرانجام با در آغوش گرفتن طولانی با همسرش به خانه بازگشت، با پنج متخصص مختلف پزشکی بسیار آموزش دیده در تماس بود.

هر کدام به او گفتند که خوش شانس است که از در بیرون آمده است.

که باعث شد او به تمام «چه می‌شد» درباره یک روز فکر کند که تقریباً مطمئناً تا آخر عمر او را درگیر می‌کرد.

برای شروع، هوای آن یکشنبه فوق العاده خوب بود، و در حالی که با نوزادش راه می رفت، به این فکر می کرد که بازی هاکی را به کلی حذف کند. اگر تصمیم بگیرد در خانه بماند چه؟

اگر تیمش مدافعی را برای آن مسابقه از دست ندهد و او در پست معمولی خود به عنوان مهاجم بازی کند چه؟

اگر بعد از بریده شدن، به جای سر خوردن به سمت نیمکت، سعی می کرد بایستد و دوباره به بازی بپیوندد چه؟ آیا بدن او می‌توانست ادامه فعالیت را تحمل کند؟

اگر برش کمی عمیق تر بود یا یک یا دو سانتی متر در جهت دیگری زاویه داشت؟

چه می‌شد اگر آن روز بعدازظهر، برگ‌ها برنامه عادی خود را اجرا می‌کردند و پرسنل پزشکی هنوز در ساختمان نبودند تا به تماس کمک پاسخ دهند؟

“من فکر می کردم می خواهم بمیرم و آنها به من گفتند “تو قرار نیست بمیری.” شما خیلی خوش شانس هستند.’ ورنر گفت: “من به آنها اعتماد دارم زیرا آنها مطمئن شدند که حالم خوب است. من در آن لحظه خونریزی زیادی نداشتم، اما چه کسی می داند اگر خودم را به بیمارستان می بردم چه اتفاقی می افتاد؟”

“در نهایت خون زیادی بود.”

او خود را فردی مذهبی یا روحانی نمی داند، اما مطمئناً خانواده و دوستانی داشت که معتقد بودند قدرت بالاتری در آن روز مراقب او بود.

آرام کردن ذهن او به اندازه کافی برای یک خواب آرام و بلافاصله پس از موقعیتی که خود ورنر اظهار داشت: “تقریباً فرزندم را یتیم کردم و همسرم قرار بود بیوه شود” آسان نبود.

وقتی او یکشنبه وارد یک بازی فوتبال شد، آخرین جایی که انتظار داشت خودش را پیدا کند، رختکن Maple Leafs بود.

او خوش شانس است که این کار را کرد.

ورنر گفت: “من طرفدار لیف نیستم – من یک طرفدار کلگری هستم – اما شوخی کردم، “من می توانم اکنون طرفدار لیفز باشم.” نه از منظر تیمی، بلکه از منظر پشت صحنه.

(عکس ها از آیک ورنر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *